فصل تغییر
يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۵:۰۴ ب.ظ
من در فصل تغییر هستم...
فصلی که آغاز شد اما انجامش رو نمیدونم...
البته تغییر همیشه بوده اما گاهی خیلی محسوس میشه...
گاهی از بعضی ماندن هات دلگیری...
از خودت گله داری...
از نشدن ها در شهر وجودت...
از دانستن هایی که حقشان را ادا نکردی...
گاهی خودم رو مصداق این بیت می بینم:
خواستم ناز و نیازی بکنم وقت نماز
خود گرفتار شدم در خم ابروی خودم..
معتقدم هیچ انسانی برای یافتن زیبایی و آرامش و عشق، در ابتدا آواره ی بیرون از خود نمیشه مگر اینکه در درونش فقدان زیبایی رو درک کرده باشه...
در صورت فقدان زیبایی و آرامش در درون ،ما برای یافتن آرامش یا عشق یا منجی، در بیرون جستجو نمیکنیم بلکه به جان بیرون می افتیم... بر سرش آوار میشویم...
خطرناک میشویم...
من از خودم دلگیرم چون با کم کاری هام آرامش درونم رو کم کردم...
و این یعنی نگرانم از شر خودم در امان نباشم... نگرانم به جان بیرونی ها بیافتم...
میدونم این داستان خیلی از انسانهای این عصر هست... اما...
من باید بعضی از مسیرها رو اصلاح کنم...
کاش ما هم با بهار، رختی تازه به جان کنیم
۹۶/۱۲/۰۶