آرام باش
فرودگاه نجف بودیم...
هواپیمایی که قرار بود با اون پرواز کنیم دچار نقص فنی شد و گفتن پیاده شید تا بهتون اعلام کنیم...
یک ساعت توی فرودگاه معطل شدیم...
وقتی دوباره سوار شدیم خانمم خیلی استرس داشت و میگفت اگه دوباره نقص پیدا کنه چی؟!!!
ضمن اینکه یکی از مسافرهایی که از ایران اومده بود خیلی با استرس میگفت سوار این هواپیما نشید واقعا خدا کمک کرد تا سقوط نکنه... اگه جونتون رو دوست دارید سوار نشید...
خانمم که اظهار ناراحتی میکرد بهش گفتم میدونی کی توی هواپیما نشسته؟
گفت: اره بچه های خودمون هستن و خانم...
گفتم: یک ولی خدا مسافر این هواپیماست... با خیال راحت بشین و یک ساعت و نیم دیگه توی شهر خودمون پیاده میشیم... محاله ولی خدایی در تصادف یا زلزله یا سیل یا حمله حیوانی از دنیا بره...
ان شا الله خدا به خاطر وجود ایشون به ما هم نظر لطف دارن...
گفت: واقعا ولی خدا دچار این بلایا نمیشه؟!!!
گفتم: بله... اگر هم دچار بلایی مثل زلزله و اینها بشه، آسیبی به جانش نمیرسه...
یا حیوانات وحشی هرگز به یک ولی خدا حمله نمیکنن...
گفت: چرا؟
گفتم: ما هم اگر تطابق با نظام تکوین داشته باشیم همین گونه هستیم...