ماموریت من؟
میگفت: پشت هر موفقیتی شکست های پی در پی است...
به ذهنم آمد باز هم شعارهای پر طمطراق غربی ها...
گفتم: یعنی انسان موفق کسی بوده که خیلی شکست خورده اما نا امید نشد؟
گفت: اره
گفتم: چرا نا امید نشد؟
گفت: برای هدفش دغدغه داشت... انگیزه داشت...
گفتم: این دغدغه و انگیزه از کجا آمد؟
گفت: از هر جا ممکنه... از تحقیق... از دیدن انسانهای موفق در اون صنف...
گفتم: خب بعد چرا موفقیت یک صنف رو پسندید... مثلا چرا موفقیت یک نویسنده رو نپسندید اما موفقیت یک بازاری رو پسندید؟
گفت: چی میخوای بگی؟
گفتم: اون حرف، حرف کاملی نیست... خیلی انسانها هم بودن در بسیاری از اصناف تلاش کردن اما موفق نشدن بعد ناگهان در یک صنفی که فکرش رو نمیکردن رشد عجیبی کردن
گفت: حرف اصلی ات رو بگو...
گفتم: خدا هر کسی رو برای ماموریتی فرستاد... اگر اون شخص در اون ماموریت بره... اگر هزار بار هم شکست بخوره نا امید نمیشه...
اما اگه ماموریت خودش رو تشخیص نده در هر صنفی بره و موفق هم بشه به ظاهر ، انسان تاثیرگذاری نخواهد شد در تاریخ... محاله راضی باشه از اوضاع ولو در موفقیت...
این روزها سرگشته ماموریت خودم در این عالم هستم...
توی این سالها هیچ سخنرانی و موضع سیاسی ای به اندازه سخنرانی آقای عالی در شام غریبان فاطمیه در محضر حضرت آقا به دلم ننشست...