در جستجوی ولایت

برای اکثر مخاطبانی که دنبالشون میکنم غریبه نیستم...


گاهی آدم وقتی نگاهی به دنبال کننده هاش می اندازه مصلحت و عقلانیت اجازه نمیده هر حقیقتی رو بگه...
یا حتی فقط حقیقت هم نه... بلکه میفهمه با این خوانندگان ریسک خطاهاش هم چقدر میتونه بالا باشه...
لذا عقل حکم میکنه هر حرفی رو نگه...


اینجا رو به این سمت سوق میدم که بتونم مطالبی صریح تر رو بنویسم...
فقط بدانید من غریبه و تازه وارد نیستم اما نپرسید کیستم...
شناختن من از نوشته های من کار سختی نیست...

راستی خواهش میکنم خاموش دنبال نکنید من رو...
بذارید بدونم کی داره منو میخونه

طبقه بندی موضوعی

در مورد خودم همین قدر میتونم بگم که هیچ وقت آرزو نکردم به گذشته برگردم...

نه به این معنی که گذشته ی بدی داشتم بلکه همیشه بزرگ شدن رو دوست داشتم

همیشه تجربه زندگی در "الان" رو بر همه چیز ترجیح میدادم...

من عاشقِ "الان" هستم... عاشقی که هنوز در هجران به سر میبره...


من همیشه سفید شدن موی سر و ریش مردها رو دوست داشتم...

این علاقه رو توی هیچ وبی تا حالا نگفتم و خوشحالم که ریش هام یک دو سالی هست شروع کردن به سفید شدن...

بعید میدونم هیچ وقت اهل رنگ کردن مو و ریش سفید باشم....