+ اگه با ندونستن و احاطه نداشتن نسبت به چیزی که دغدغه داری، آرامشت بهم میخوره، بدون همواره و در هر مرتبه ای ندانستنی هست که دغدغه ات بشه و آرامشت رو بهم بزنه
- چرا؟ ، چرا نمیشه از این ندانستن ها خلاص شد؟
+ ذات این ندانستن ها ، فقر وجودی ما هست... برای خلاص شدن از این ندانستنها باید فقر وجودی ات برداشته بشه...
- یعنی ممکن نیست؟
+ حلقه اتصال عبد و مولا همین ندانستن ها هست رفیق... آوخ... اگر نمی بود!!!!...
- اما آخه خیلی اوقات باید تصمیم بگیریم... با جهل نمیشه تصمیم گرفت...
+ بله... نباید با جهل تصمیم گرفت... اما منشاء آگاهی اوست... باید متصل شد... مشکل ما اینه که راهش رو پیدا نکردیم
"بدون تعارف" اخبار 20.30 رفته بودن از خانمی در کرمان مصاحبه گرفتن
خانمی حدود 60 سال...
بسیار ساده... حتی خیلی کتابی و عرفانی هم حرف نمیزد...
خیلی ساده... معمولی... بی ادعا...
حتی توی حرف زدن هاش میتونستی سوتی پیدا کنی و سوژه اش کنی...
اگر خواستی حق متعال را با اسم الظاهرش مشاهده کنی به باطن برو...
و اگر خواستی به اسم الباطن مشاهده اش کنی به ظاهر بیا...
بی تو...
نه بوی خاک نجاتم داد...
نه شمارش ستارگان تسکینم...
چرا صدایم کردی؟...
چرا؟!...
قبلا در وبلاگ دیگرم اشاره کردم:
1_معصومین ما خودشون دست به قلم نمیشدن و علومشون رو مکتوب نمی کردن...
میشه روی این سیره ی صاحبان عصمت ما تعمق بیشتری داشت...
2_ از طرفی وقتی از ائمه میپرسیدن وقتی به شما دسترسی نداشتیم چکار کنیم؟
میفرمودن برید به سمت "رواة احادیث ما"
جالبه نمی فرمودن برید سمت احادیث ما...
میفرمودن: رواة احادیث...
جالب نیست؟
لازمه بیشتر بازش کنم؟
تلازم رواة احادیث شما رو یاد تلازم قرآن و عترت نمی اندازه؟
بیشتر بگم؟
فیلم "توبه نصوح" اولین فیلم محسن مخملباف بود که در سال 1361 ساخته شد
این فیلم تم موضوعی مذهبی اجتماعی داشت...
شهید آوینی در موردش میگفت: فیلمهای مخملباف هیچ نسبتی با اسلام ندارد و بلاخره روزی ماهیت اصلی اش آشکار خواهد شد... (منبع: مستند خارج از دید)
آخرین فیلمهایی که ازش دیدم دوران دانشجویی بود " فریاد مورچگان" و "سکس و فلسفه"...
این پدیده در سال 88 از فعالان فتنه بوده در امریکا و انگلیس...
باید کلام شهید آوینی رو با طلا نوشت... آن روز که شهید آوینی همچین تحلیلی داشت کمتر کسی فکر میکرد حق با این شهید بزرگوار باشه...
انسان الهی بصیر هست...
نیازی هم به کشف و شهود نیست... به سادگی با اصول و کد میفهمه عاقبت جریانات رو
خیلی برام عجیب بود!!! خیلی!!!
داوود دانش جعفری!!!
باید در مورد این شخصیت بیشتر تحقیق کنم...
وقتی رهبری معظم ، معترضین به انتخابات 88 رو به بیت خود دعوت کرد...
همه معترضین استنباطها و دلایل خودشون رو گفتن...
عباس آخوندی، نماینده و رئیس ستادهای میر حسین موسوی، همه حرفش این بود که انتخابات مهندسی شد اما تقلب در انتخابات اون هم با این اختلاف آراء ممکن نیست...
تقریبا شدید ترین حرف رو به رهبری در اون جلسه " داوود دانش جعفری" نماینده محسن رضایی گفت:
گفت: شما (مقام معظم رهبری) مقصر بودید چون قبل انتخابات در سخنرانی در کردستان از احمدی نژاد در انتخابات 88 دفاع کردید...
سبحان الله!!!...
آقا در اون سخنرانی فقط فرمودن به کاندیدایی رای بدید که درد مردم رو داشته باشه... در اشرافیت غرق نباشه... (فرمایشی که سی سال هست روش تاکید دارن)
باید در مورد "دانش جعفری" بیشتر تحقیق کنم... و ایضا محسن رضایی...
استعدادهای خطرناکی داره...
جسارتی که کرد نمایندگان میرحسین و کروبی هم نکردن...
یکی از ابتلائاتی که حدود سه سالی هست دچار شدم تعامل اجباری با کسانی هست که خیلی دچار وسواس هستن...
این قضیه وقتی سخت میشه که هم رئیس وسواسی دارم و هم مرئوس وسواسی...
با دوستم که درمیون گذاشتم میگفت:
خیلی مراقب باش... اگه هشیار نباشی وسواسشون روی تو هم اثر میذاره... یعنی وسواسی میشی...
و من دارم اثراتش رو بعد از سه سال روی خودم میبینم...
من اصلا کم تحمل نبودم... اما واقعا توی این سالها کم تحمل شدم...
به گمونم وقت هجرت فرا رسید...